بايد جمعيت را شكافت و در دل مردمان كوچه اي باز كرد و پيش رفت و روي پنجه هاي پا بلند شد و قد كشيد و دست ها را به ضريح رساند. بسياري ازآنان با آنكه بارها نزديك ضريح شد ه اند اما هنوز شوق كم كردن فاصله با حضرت در دلشان تازه است.
برای آن لحظه و آن همهمه برنامه های زیادی ریخته بودم اما هر قدم که یزدیکتر می شدم،قطعه ای پازل فکرم را گم می کردم،در عوض جورچین دلم قطعه قطعه کامل تر می شد به واسطه ی گام هایی که به سوی او بر می داشتم.
مرتبه ی اولی که می خواستم دستم را به ضریح برسانم بین جمعیت تاب نیاوردم یعنی امانم نداند و من رد شدم بی اینکه انگشتانم ضریح را غرق بوسه کرده باشند.خیلی دلم گرفت انگار که حضرت دست رد بر سینه ام زده باشد.به دارالسیاده رفتم،اما به ناگاه شعله ای در دلم زبانه کشید از جنس امید و رستگاری.تازه فهمیدم سرتاسر حرم،پر است از حضور حضرت و آقا تنها مختص به روضه ی منوره نیست.باخیال راه ارام ارام در صحن ها و رواق ها قدم زدم و با حضرت حرف.
تمام برنامه هایم را یک به یک انجام دادم جز بوسیدن ضریح حضرت.
برای آن لحظه و آن همهمه برنامه های زیادی ریخته بودم اما هر قدم که یزدیکتر می شدم،قطعه ای پازل فکرم را گم می کردم،در عوض جورچین دلم قطعه قطعه کامل تر می شد به واسطه ی گام هایی که به سوی او بر می داشتم.
مرتبه ی اولی که می خواستم دستم را به ضریح برسانم بین جمعیت تاب نیاوردم یعنی امانم نداند و من رد شدم بی اینکه انگشتانم ضریح را غرق بوسه کرده باشند.خیلی دلم گرفت انگار که حضرت دست رد بر سینه ام زده باشد.به دارالسیاده رفتم،اما به ناگاه شعله ای در دلم زبانه کشید از جنس امید و رستگاری.تازه فهمیدم سرتاسر حرم،پر است از حضور حضرت و آقا تنها مختص به روضه ی منوره نیست.باخیال راه ارام ارام در صحن ها و رواق ها قدم زدم و با حضرت حرف.
تمام برنامه هایم را یک به یک انجام دادم جز بوسیدن ضریح حضرت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر